حجاج بن یوسف ثقفیحَجّاج بن یوسف ثقفی، کنیهاش ابومحمد، مشهورترین ظالمترین کارگزار عراق در عصر اموی می باشد . فهرست مندرجات۲ - حجاج در لغت ۳ - پدر و مادر حجاج ۴ - کودکی وجوانی ۵ - سفر به شام ۶ - فتح مصر ۷ - شکست از عبدالله ابن زبیر ۸ - ریاست شرطه ها ۹ - مذاکره با زفر ۱۰ - تصرف عراق ۱۱ - منجنیق بستن کعبه ۱۲ - تصرف حجاز ۱۳ - بد رفتاری با صحابه و مردم مدینه ۱۴ - حاکم حجاز و عراق ۱۵ - تحقق سخن امیرالمومنین ۱۶ - شورش ابن جارود ۱۷ - شورش خوارج ۱۸ - شورش کارگزار حجاج ۱۹ - قیام بزرگ ابناشعث ۲۰ - فتوحات خراسان ۲۱ - سرسپردگی به امویان ۲۲ - مرگ حجاج ۲۳ - سختگیری به خاندان حجاج ۲۴ - اوصاف حجاج ۲۵ - ظلم و ستم حجاج ۲۶ - کشتن مخالفان ۲۷ - گفتار و کردار کفر آمیز ۲۸ - کارهای عمرانی ۲۹ - مهاجرت خاندان اشعری به قم ۳۰ - ضرب سکه ۳۱ - نقطه گذاری حروف ۳۲ - توجه به شعرا ۳۳ - فهرست منابع ۳۴ - پانویس ۳۵ - منبع ۱ - زادگاه وتولد حجاجاو در روستای بنیصخر بهدنیا آمد. [۱]
احسان صدقی عمد، الحجاجبن یوسف الثقفی، ج۱، ص۸۳، حیاته و آراؤه السیاسیة، بیروت ۱۹۷۲.
[۲]
ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج۱، ص۲۳۰، قاهره (۱۳۸۳ـ ۱۳۹۲/ ۱۹۶۳ـ۱۹۷۲.
[۳]
احمدبن علی مقریزی، کتاب المقفّیالکبیر، ج۳، ص۱۵۶، چاپ محمد یعلاوی، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
درباره تاریخ تولد حجاج اختلاف وجود دارد؛ سال ۳۹، ۴۰ یا ۴۱، [۴]
خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، ج۱، ص۱۲۵، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۸]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۲، ص۱۹۸، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
[۹]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۱۷۲.
و به روایتی منحصر، سال ۴۵ یا اندکی بعد [۱۰]
ابنحجر عسقلانی، کتاب تهذیبالتهذیب، ج۲، ص۱۸۶، چاپ صدقی جمیل عطار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
از آن را تاریخ تولد وی دانستهاند.۲ - حجاج در لغتحَجّاج در لغت به معنای کسی است که بسیار حج به جا میآورد و به مفهوم بریدن استخوان نیز هست. [۱۲]
ذیل «حج»، ابنمنظور، لسان العرب.
برخی گفتهاند نام وی در کودکی کُلَیب بود و سپس حجاج نامیده شد.پارهای نیز گفتهاند کلیب لقبی بود که برای تفأل و خوشیمنی ، برحسب سنّت عرب ، به وی اطلاق گردید [۱۳]
عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۳۲۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت (۱۳۶۷/ ۱۹۴۸ .)
[۱۴]
محمدبن یزید مبرّد، الکامل، ج۲، ص۱۰۴، ج ۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم و سید شحاته، قاهره، ج ۴، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره).
۳ - پدر و مادر حجاجپدرش، یوسفبن حکم ثقفی، از سران و اشراف قبیله ثقیف بود. دوستی محکمی با خاندان مروانبن حکم اموی داشت و در جنگهای وی و عبدالملکبن مروان شرکت کرد و در دوران خلافت عبدالملک، حکومت برخی نواحی را عهدهدار شد تا اینکه در دوران ولایت پسرش حجاج بر حجاز ( مدینه )، وفات یافت. [۱۸]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۳۰، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
مادرش، فارعه/ فریعه، دختر هَمّامبن عروة ثقفی بود . [۱۹]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۳۰، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
۴ - کودکی وجوانیاز آغاز زندگی و جوانی حجاج اطلاع چندانی در دست نیست، تنها از برخی اشعار و گزارشهای پراکنده تاریخی چنین برمیآید که او، همانند نیاکانش، در طائف سنگکشی و چاهکنی [۲۰]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶ ، ص۴۱۱، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۲۱]
ابنعبدربّه، العقدالفرید، ج۵، ص۳۱، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
چوپانی [۲۲]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۲۸۷.
و دباغی [۲۳]
ابننباته، سرحالعیون فی شرح رسالة ابنزیدون، ج۱، ص۱۷۰ـ ۱۷۱، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۴.
میکرده است.ظاهرآ حجاج در کودکی قرآن و علوم دینی مقدماتی را در مکتبخانه پدرش در طائف فراگرفته [۲۴]
احسان صدقی عمد، الحجاجبن یوسف الثقفی، ج۱، ص۹۱، حیاته و آراؤه السیاسیة، بیروت ۱۹۷۲.
و سپس از استادانی مانند عبداللّهبن عباس و أَنسبن مالک و سَمُرَةبن جُندَب و ابوبُرْدَةبن ابیموسی اشعری بهره گرفته است.حجاج در طائف به معلمی کودکان پرداخت. [۲۶]
ابنحبیب، کتابالمُحَبَّر، ج۱، ص۴۷۵، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
[۲۸]
محمدبن یزید مبرّد، الکامل، ج۲، ص۱۰۴، ج ۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم و سید شحاته، قاهره، ج ۴، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره).
وی در روستای کوثر طائف، به کودکان تعلیم میداد [۲۹]
یاقوت حموی، ذیل «کوثر».
و ظاهراً مدتی نیز معلم فرزندان سلیمانبن نعیم حِمْیری، کاتب سلیمانبن عبدالملک، بود، [۳۰]
زکریابن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبار العباد، ج۱، ص۹۹، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۳۱]
احسان صدقی عمد، الحجاجبن یوسف الثقفی، ج۱، ص۱۰۷، حیاته و آراؤه السیاسیة، بیروت ۱۹۷۲.
.۵ - سفر به شامتا بیستوچند سالگی در طائف بود، سپس همراه پدرش راهی شام شد [۳۲]
ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج۱، ص۲۳۰ـ۲۳۱، قاهره (۱۳۸۳ـ ۱۳۹۲/ ۱۹۶۳ـ۱۹۷۲.
[۳۳]
احسان صدقی عمد، الحجاجبن یوسف الثقفی، ج۱، ص۹۳، حیاته و آراؤه السیاسیة، بیروت ۱۹۷۲.
[۳۴]
احسان صدقی عمد، الحجاجبن یوسف الثقفی، ج۱، ص۹۷، حیاته و آراؤه السیاسیة، بیروت ۱۹۷۲.
و همانجا پرورش یافت [۳۵]
محمدبن عبدوس جهشیاری، کتابالوزراء و الکتّاب، ج۱، ص۲۴.، چاپ عبداللّه اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
۶ - فتح مصرحجاج و پدرش از سپاهیان مروانبن حکم بودند که در سال ۶۴ عازم مصر شدند و آنجا را از دست عبدالرحمانبن جَحْدم فِهری، کارگزار عبداللّهبن زبیر ، خارج ساختند و بدینترتیب مصر جزو قلمرو امویان شد. [۳۶]
ابنعبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، ج۱، ص۱۰۹، چاپ چارلز سی توری، نیوهاون ۱۹۲۲، چاپ افست بغداد (۱۹۶۸).
[۳۷]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۳۰.
[۳۸]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۵۴۰.
پس از حدود دو ماه اقامت در شهر فسطاط، حجاج و پدرش به همراه مروان به شام بازگشتند [۳۹]
ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج۱، ص۲۳۰ـ۲۳۱، قاهره (۱۳۸۳ـ ۱۳۹۲/ ۱۹۶۳ـ۱۹۷۲.
[۴۰]
احسان صدقی عمد، الحجاجبن یوسف الثقفی، ج۱، ص۱۰۲.، حیاته و آراؤه السیاسیة، بیروت ۱۹۷۲.
۷ - شکست از عبدالله ابن زبیرمروانبن حکم در شعبان یا رمضان ۶۵، سپاهی به فرماندهی حُبَیشبن دَلَجه (دُلجه) قَینی برای سرکوبی عبداللّهبن زبیر راهی حجاز کرد. در این لشکرکشی حجاج و پدرش، که پرچمدار دستهای از سپاه بود، شرکت داشتند.لشکریان در نزدیکی روستای رَبَذَه در اطراف مدینه [۴۱]
یاقوت حموی، ذیل «رَبَذَه».
از عبداللّهبن زبیر شکست خوردند و گریختند.بعدها حجاج از این فرار ننگین به زشتی یاد میکرد. [۴۲]
ابنقتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۹۵ـ۳۹۶، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
[۴۴]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۵۶.
[۴۵]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۵، ص۶۱۱ـ ۶۱۲.
در این باره ابنقتیبه داستانی ذکر کرده که کاملا نادرست است. [۴۶]
ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ج۲، ص۱۵، المعروف بتاریخالخلفاء، چاپ طه محمد زینی، قاهره، (۱۳۸۷/ ۱۹۶۷)، چاپ افست بیروت.
۸ - ریاست شرطه هادر زمان خلافت عبدالملکبن مروان، حجاج رئیس شُرطه اَبانبن مروان، برادر و کارگزار خلیفه در فلسطین ، شد. [۴۸]
، ابنقتیبه، ج۱، ص۳۹۶، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
و سپس جزو افراد شُرطه رَوحبن زنباع جُذامی، وزیر خلیفه و نزدیکترین فرد به او، گردید.چون خلیفه، عبدالملکبن مروان، از بیانضباطی اردوگاهش با روحبن زنباع سخن گفت، روح پیشنهاد کرد حجاج را مسئول انضباط و حرکت دادنِ به موقعِ سپاه کند.عبدالملک بلافاصله این پیشنهاد را پذیرفت.حجاج در این کار جدیت بسیار به خرج داد، بهطوری که مورد توجه خاص عبدالملک قرار گرفت [۴۹]
ابنعبدربّه، العقدالفرید، ج۵، ص۱۴، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
۹ - مذاکره با زفرچون زُفَربن حارث کِلابی در قَرقیسیا در منطقه جزیره ابنعمر، بر ضد عبدالملک شورش کرد و محاصره زفر به درازا کشید، عبدالملک هیئتی را، به سرپرستی رجاءبن حَیوَه کندی، برای مذاکره و صلح بازفرستاد، که حجاج یکی از اعضای آن بود.او، برخلاف اعضای هیئت اعزامی، پشت سر زفربن حارث نماز نخواند و گفت با کسی که منافق است و از اطاعت خلیفه اموی سر باز زده، نماز نمیگزارد. این مطلب شأن حجاج را در نزد عبدالملک بالاتر برد و خلیفه برای نخستینبار، حکومت شهرکی به نام تباله را به وی تفویض کرد، ولی چون حجاج نزدیک تباله رسید و آن را کوچک و بیاهمیت شمرد، نزد عبدالملک بازگشت و از پذیرفتن چنین ولایتی عذر خواست [۵۱]
عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۳۲۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت (۱۳۶۷/ ۱۹۴۸ (.
[۵۲]
ابننباته، سرحالعیون فی شرح رسالة ابنزیدون، ج۱، ص۱۷۳، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۴.
۱۰ - تصرف عراقحجاج در سال ۷۲ در بسیج مردم شام برای رفتن به عراق و جنگ با مصعببن زبیر سهم بسزایی داشت و در لشکرکشی عبدالملکبن مروان به عراق، در سپاه شام قرار داشت.در این جنگ، مصعب کشته شد و عراق جزو قلمرو خلافت اموی گردید [۵۳]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۳۰۷ـ۳۰۸.
۱۱ - منجنیق بستن کعبهعبدالملک پس از تصرف عراق، حجاج را از کوفه ، در رأس سپاهی که بیشتر آن از مردم شام بودند، برای سرکوبی عبداللّهبن زبیر روانه حجاز کرد. [۵۴]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۰۴، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۵۵]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۱۲، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۵۶]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۴۲، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۵۷]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۳۱، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۵۸]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۶۶.
[۵۹]
ابنعبدربّه، العقدالفرید، ج۴، ص۳۸۶ـ۳۸۷، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
پارهای روایات مبالغهآمیز شمار سپاهیان حجاج را از بیست هزار تا چهل هزار نفر ذکر کردهاند، [۶۰]
یعقوبی، تاریخ.
[۶۱]
احمدبن یوسف قرمانی، کتاب اخبار الدّول و آثار الاول فیالتاریخ، ج۱، ص۱۳۴، چاپ سنگی بغداد ۱۲۸۲، چاپ فست بیروت.
ولی روایتهای مقبول شمار لشکریان حجاج را، با نیروهای کمکی که به وی پیوست، تا هفت هزار نفر برشمردهاند [۶۲]
ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت)، ج۵، ص۲۲۸.
[۶۳]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۲۰، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۶۴]
ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۶، ص۳۳۷ـ۳۳۸.، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
در جمادی الاولی ۷۲، حجاج کوفه را ترک کرد و در شعبان همان سال وارد طائف شد و در آنجا اردو زد. [۶۵]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۱۷۴ـ۱۷۵.
ظاهرآ دلیل این کار آن بود که وی در آغاز مأمور بود به مکه و مسجدالحرام تعرض نکند. [۶۶]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۲۰، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
پس از یک یا دو ماه اقامت در طائف و درگیریهای جزئی با لشکریان عبداللّهبن زبیر در عرفات و در پی رسیدن نیروهای کمکی درخواستی و کسب اجازه از خلیفه اموی، وی راهی مکه شد و از اول ذیقعده ۷۲ شهر را به مدت هفت یا نُه ماه محاصره ، و کعبه را با منجنیق سنگ باران کرد .۱۲ - تصرف حجازپس از نبردهای شدید، عبداللّهبن زبیر را در ۱۷ جمادیالاولی یا جمادی الآخره ۷۳ کشت و مکه را گرفت و حجاز را به قلمرو امویان ملحق نمود [۶۷]
ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت)، ج۵، ص۱۰۹.
[۶۸]
ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت)، ج۵، ص۲۲۸ـ۲۲۹.
[۶۹]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۲۰ـ۲۲۴، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۷۰]
احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، ج۱، ص۳۱۴ـ ۳۱۵، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
[۷۱]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۱۷۴ـ۱۷۵.
[۷۲]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۱۸۷ـ۱۹۳.
[۷۳]
ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۶، ص۳۳۸ـ۳۴۲.، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
عبدالملکبن مروان، به پاس خدمات و اخلاص و زحمات حجاج در راه تثبیت خلافت اموی، او را کارگزار مکه و اندکی بعد کارگزار مدینه و طائف و سپس یمن و یمامه کرد [۷۴]
خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، ج۱، ص۱۸۵ـ۱۸۶، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۷۵]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۳۱۸.
[۷۶]
مطهربن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، ج۶، ص۲۶، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
[۷۷]
زکریابن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبار العباد، ج۱، ص۹۹.، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
حجاج در نخستین اقدام، مسجدالحرام را از آثار جنگ پاک کرد.او در اوایل ۷۴ به مدینه رفت و پس از یکی دو ماه اقامت در آنجا، به مکه بازگشت و به دستور خلیفه، کعبه را بازسازی کرد. [۷۸]
خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، ج۱، ص۱۶۹، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۷۹]
محمدبن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۲۱۰، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
[۸۰]
محمدبن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۲۱۴، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
[۸۱]
محمدبن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۲۸۹، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
[۸۲]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۴۰، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۸۳]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۱۹۵.
۱۳ - بد رفتاری با صحابه و مردم مدینهوی در مدت اقامتش در مدینه با مردم مدینه و بهویژه با صحابه پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهو سلم رفتار زشت و خشنی داشت [۸۴]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۴۰، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۸۵]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۴۰، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۸۶]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۸۱، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۸۷]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۲.
[۸۸]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۱۹۵.
حجاج سپس همراه گروهی از بزرگان حجاز راهی شام شد و با خلیفه اموی دیدار کرد [۸۹]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۴۱.، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
۱۴ - حاکم حجاز و عراقپس از آنکه حجاج دو سال (و به قولی سه سال) عملا حاکم حجاز بود، عبدالملکبن مروان وی را از این سمت برکنار و در رجب یا رمضان ۷۵ با اختیارات کامل و وسیعی وی را حاکم عراق کرد.از دلایل این امر، مرگ برادر خلیفه (بِشربن مروانبن حکم)، آشفتگی اوضاع عراق و افزایش خطر خوارج و نیز درخواست عدهای از بزرگان حجاز از عبدالملک مبنی بر عزل حجاج از حجاز بود. [۹۰]
خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، ج۱، ص۱۹۶، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۹۱]
ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ج۲، ص۲۵، المعروف بتاریخالخلفاء، چاپ طه محمد زینی، قاهره، (۱۳۸۷/ ۱۹۶۷)، چاپ افست بیروت.
[۹۲]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۲۰۲.
[۹۳]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۲۰۹.
[۹۴]
، مسعودی، ج۳، ص۳۱۸، مروج (بیروت).
[۹۵]
، مسعودی، ج۳، ص۳۳۰، مروج (بیروت).
۱۵ - تحقق سخن امیرالمومنینبدینترتیب، خطبه مشهور علیبن ابیطالب علیهالسلام خطاب به مردم کوفه و پیشگویی تسلط یافتن غلامی ستمگر از قبیله ثقیف بر آنان، محقق گردید [۹۶]
علیبن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغه،خطبه ۱۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۹۷]
ابنعبدربّه، العقدالفرید، ج۶، ص۲۶۶، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
[۹۸]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۳۴۹ـ۳۵۰.
[۹۹]
ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، ج۷، ص۲۷۷ـ۲۷۹، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
[۱۰۰]
مطهربن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، ج۶، ص۲۷ـ۲۸، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
حجاج شتابان راهی عراق شد و فقط با دوازده سوار وارد کوفه گردید و روز جمعه با چهرهای پوشیده به مسجد رفت و در خطبهای مشهور تمام کسانی را که از سپاه مُهلَّببن ابیصفره، فرمانده سپاهیان بشربن مروان برای جنگ با خوارج حروریه، گریخته بودند تهدید کرد که چنانچه تا سه روز به وی ملحق نشوند آنان را خواهد کشت [۱۰۱]
ابنسلام جمحی، طبقات فحولالشعراء، ج۱، ص۱۷۵ـ ۱۷۶، چاپ محمود محمد شاکر، جده (۱۴۰۰/ ۱۹۸۰.
[۱۰۲]
عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۳۰۷ـ ۳۱۰، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت (۱۳۶۷/ ۱۹۴۸)
[۱۰۳]
ابنقتیبه، ج۱، جزء۲، ص۲۶۵، عیونالاخبار، چاپ یوسف علی طویل و مفید محمد قمیحه، بیروت (۱۹۸۵ )
[۱۰۴]
ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ج۲، ص۲۵ـ ۲۶، المعروف بتاریخالخلفاء، چاپ طه محمد زینی، قاهره، (۱۳۸۷/ ۱۹۶۷)، چاپ افست بیروت.
حجاج پس از تسلط بر کوفه به بصره رفت و خطبه تهدیدآمیزی، مانند خطبه کوفه، ایراد کرد و آنگاه به رُسْتَقُباذ رفت تا روحیه مُهلّب را در نبرد با خوارج تقویت کند [۱۰۵]
احمدبن یحیی بلاذری، ج۶، ص۳۹۵ـ۳۹۷، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۱۰۶]
احمدبن یحیی بلاذری، ج۶، ص۵۳۰، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۱۰۷]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۲۱۰ .
[۱۰۸]
احمدبن یحیی بلاذری، ج۶، ص۵۳۰، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۱۰۹]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۲۱۰ .
۱۶ - شورش ابن جارودکارگزار جدید عراق در رستقباذ اردو زده بود که با اولین شورش مردم عراق به رهبری عبداللّهبن جارود روبهرو شد.این شورش بر اثر تهدیدهای حجاج مبنی بر لزوم پایداری در میدانهای جنگ تا پیروزی کامل و نیز تصمیم وی مبنی بر کاهش حقوق جنگجویان به میزان صد درهم ، درگرفت.در این شورش که در ربیعالآخر سال ۷۶ روی داد، مردم عراق اموال و انبارهای اسلحه حجاج را به غارت بردند.حجاج، پس از مشورت با یارانش و رسیدن نیروهای کمکی، به جنگ آنان رفت و ابنجارود را کشت و یارانش را پراکنده ساخت [۱۱۰]
خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، ج۱، ص۱۷۰، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۱۱۱]
ابنحبیب، کتابالمُحَبَّر، ج۱، ص۴۸۲، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
[۱۱۲]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۷ـ۴۰۵، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۱۱۳]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۸۱ـ۳۸۸ .
همزمان با شورش ابنجارود، زنگیان عراق نیز به سرکردگی رباح شیرزنجی (شارزنجی) شورش کردند و اطراف بصره را به تصرف خود درآوردند، اما حجاج با فرستادن لشکری از مردم بصره ، آنان را در دشت خوزستان (نزدیک دَورَق) سرکوب کرد [۱۱۴]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۱۴ـ۴۱۵، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
۱۷ - شورش خوارجدر اواخر رمضان ۷۵، حجاج از مهلّب و عبدالرحمانبن مخنف خواست هرچه زودتر با خوارج ازارقه به رهبری قَطَریبن فُجاترة بجنگند.این نبردها تا اوایل سال ۷۸ ادامه یافت، تا اینکه میان خوارج اختلاف افتاد و بهش;عمر، بر ضد عبدالملک شورش کرد و محاصره زفر به درازا کشید، عبدالملک هیئتی را، به سرپرستی رجاءبن حَیوَه کندی، برای مذاکره و صلح بازفرستاد، که حجاج یکی از اعضای آن بود.او، برخلاف اعضای هیئت اعزامی، پشت سر زفربن حارث نماز نخواند وspan class= گفت با کسی که منافق اسtitrtag light_tagtag dark_tagت و از اطاعت خلیفه اموی سر باز زده، نماز نمیدت سرکوب شدند. [۱۱۵]
ابنقتیبه، المعارف، ج۱، ص۴۱۱، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
[۱۱۶]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۵۳۳ـ۵۴۸، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۱۱۷]
محمدبن یزید مبرّد، الکامل، ج۴، ص۳۶۶، ج ۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم و سید شحاته، قاهره، ج ۴، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره).
[۱۱۸]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۲۱۱ـ۲۱۲.
[۱۱۹]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۳۰۸ـ۳۱۱.
[۱۲۰]
یعقوبی، تاریخ، ج۳، ص۲۷۵ـ۲۷۶.
در سالهای ۷۶ و ۷۷، خوارج به رهبری شبیببن یزید شیبانی، بر ضد حجاج قیام کردند و دهها نبرد میان لشکریان حجاج و شبیب در عراق درگرفت که در تمامی آنها سپاهیان حجاج شکست خوردند.حجاج سرانجام شبیب را از میان برداشت و یارانش را شکست داد [۱۲۱]
خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، ج۱، ص۱۷۲ـ ۱۷۳، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۱۲۳]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۵۷۹ـ۵۹۶، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۱۲۴]
ابناثیر، ج۴، ص۳۹۶ـ ۴۱۶، الکامل فی التاریخ.
[۱۲۵]
ابناثیر، ج۴، ص ۴۱۹ـ۴۳۳، الکامل فی التاریخ.
۱۸ - شورش کارگزار حجاجدر سال ۷۷ مُطَرّف بن مُغیرةبن شعبه، کارگزار حجاج در مداین ، بر ضدامویان قیام کرد و حجاج و عبدالملکبن مروان را از حکومت خلع کرد و قتل حجاج را حلال شمرد.حجاج نیز حمزه، برادر و حامی مطرّف، را در همدان زندانی کرد و سپاهی به مصاف مطرّف فرستاد و او و یارانش را در نبردی نزدیک اصفهان کشت و قیامش را سرکوب کرد [۱۲۶]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۵۰۷ـ۵۱۵، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۱۲۷]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۲۸۴ـ۲۹۸.
۱۹ - قیام بزرگ ابناشعثبدون شک بزرگترین و خطرناکترین شورشی که حجاج با آن روبهرو شد شورش عبدالرحمانبن اشعث کِندی بود که از سال ۸۱ تا ۸۴ به درازا کشید [۱۲۸]
احسان صدقی عمد، الحجاجبن یوسف الثقفی، ج۱، ص۲۵۹، حیاته و آراؤه السیاسیة، بیروت ۱۹۷۲.
پس از شکست سپاهیان اموی در سال ۷۹ در مصاف با رُتبیل (حاکم زابلستان ) و قتل هزاران مسلمان در این نبرد، [۱۲۹]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۳۲۲ـ۳۲۴.
حجاج در اواخر سال ۷۹ یا اوایل ۸۰ سپاهی بیست تا چهل هزار نفری تدارک دید که به آن «سپاه طواویس» (طاووسان) میگفتند و فرماندهی آن را عبدالرحمانبن محمدبن اشعث برای نبرد با رتبیل و سرکوبی وی در سیستان برعهده داشت.ابناشعث پس از پیروزیهایی تصمیم گرفت پیشروی خود را در قلمرو رتبیل، تا بهار سال بعد و مساعد شدن هوا، متوقف سازد و مدتی در شهر رُخَّج اردو بزند.اما حجاج این تصمیم را نپسندید و با نامهای توهینآمیز بر ادامه عملیات نظامی تا فتح کابل اصرار ورزید.همین اختلاف نظر یکی از دلایل اصلی سرکشی و قیام ابناشعث گردید.سپاهیان ابناشعث که بالغ بر هفتاد هزار نفر بودند با وی بیعت کردند و او حجاج را در رُخّج خلع و با رتبیل سازش کرد وآنگاه راهی عراق شد [۱۳۰]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۳۱، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۱۳۱]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۳۶، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۱۳۲]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۸.
[۱۳۳]
ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۷، ص۷۸، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۳۴]
ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۷، ص۱۰۲، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۳۵]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۳۳۸.
پس از رسیدن نیروهای کمکی عبدالملکبن مروان، حجاج راهی بصره شد و به مصاف ابناشعث رفت.حجاج در نخستین نبرد، که دُجَیل نام داشت، پیروز شد، ولی در دومین نبرد ، معروف به نبرد تستر، که در ۱۰ ذیحجه ۸۱ رخ داد، شکست سختی خورد و ناگزیر به بصره عقبنشینی کرد.ابناشعث سپس برای جنگ با حجاج به زاویه نزدیک بصره رفت، اما پس از پیروزی نخستین، در اواخر محرّم ۸۲ شکست خورد.حجاج پس از نبرد سختی با عبدالرحمانبن عباس هاشمی، شهر بصره را پس گرفت و مردمانش را عفو کرد.چون حجاج از تجمع سپاه دویست هزار نفری ابناشعث در دَیرالجماجم، واقع در هفت فرسخی شمال کوفه، مطّلع شد، به جنگ وی رفت و پس از صد روز مصاف و بیش از هشتاد نبرد میان طرفین، که از اول ربیعالاول تا ۱۴ جمادیالآخره ۸۲ به درازا کشید، ابناشعث را شکست سختی داد و بیشتر اسیران این نبردها را گردن زد [۱۳۶]
خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، ج۱، ص۱۷۸ـ۱۸۰، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۱۳۷]
ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ج۲، ص۳۵ـ ۳۶، المعروف بتاریخالخلفاء، چاپ طه محمد زینی، قاهره، (۱۳۸۷/ ۱۹۶۷)، چاپ افست بیروت.
[۱۳۹]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۵۲ـ ۴۶۰، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۱۴۰]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۸۰، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۱۴۱]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۸.
[۱۴۲]
ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۷، ص۹۷ـ۱۰۲، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
در شعبان ۸۳ حجاج بار دیگر سپاهیان ابناشعث را در نبرد مَسکِن شکست داد و ابناشعث به سیستان، نزد رتبیل، گریخت.حجاج پس از صلح با رتبیل، از وی خواست تا ابناشعث را تسلیم کند.رتبیل نیز چنین کرد، ولی ابناشعث در راه خود را کشت [۱۴۳]
خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، ج۱، ص۱۷۶ـ۱۸۰، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۱۴۴]
ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ج۲، ص۲۶ـ۳۸، المعروف بتاریخالخلفاء، چاپ طه محمد زینی، قاهره، (۱۳۸۷/ ۱۹۶۷)، چاپ افست بیروت.
[۱۴۵]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۲۵ـ۴۷۲، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۱۴۶]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۸۰، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۱۴۷]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۳۲۶ـ۳۲۹.
[۱۴۸]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۳۳۴ـ۳۵۰.
[۱۴۹]
ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۷، ص۷۷ـ۱۰۴.، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۲۰ - فتوحات خراسانحجاج پس از سرکوبی مخالفان داخلی، به قُتَیبةبن مسلم باهلی (حاکم خراسان) دستور داد به فتوحاتش ادامه دهد و او نیز شهرهای بسیاری را در ماوراءالنهر و آسیای مرکزی فتح کرد [۱۵۰]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۴۲۴ـ۴۴۵.
[۱۵۱]
ابننباته، سرحالعیون فی شرح رسالة ابنزیدون، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۹۱، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۴.
و از سوی دیگر، محمدبن قاسم ثقفی بخشهایی از سند و شبهقاره هند را گشود [۱۵۲]
ابنقتیبه، عیونالاخبار، ج۱، جزء۱، ص۳۳۲، چاپ یوسف علی طویل و مفید محمد قمیحه، بیروت (۱۹۸۵ .)
[۱۵۳]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۸۸ـ۲۸۹.
۲۱ - سرسپردگی به امویانوفاداری و سرسپردگی مطلق حجاج به خاندان اموی و نیز خدمات و کوششهای وی برای حفظ خلافت امویان، باعث شد جایگاه والایی نزد آنان بیابد، به حدی که عبدالملکبن مروان هنگام مرگ ، سفارش او را به فرزندش ولید کرد [۱۵۴]
ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، ج۲، ص۴۷، المعروف بتاریخالخلفاء، چاپ طه محمد زینی، قاهره، (۱۳۸۷/ ۱۹۶۷)، چاپ افست بیروت.
[۱۵۵]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۲۲، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
و یکی از فرزندانش را حجاج نامید [۱۵۶]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۰۳، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
ولیدبن عبدالملک نیز در گرامی داشتن حجاج پا فراتر گذاشت و او را پوست همه چهره خویش شمرد [۱۵۷]
عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۲۹۲، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت (۱۳۶۷/ ۱۹۴۸ .)
[۱۵۸]
ابنقتیبه، عیونالاخبار، ج۱، جزء۲، ص۵۹، چاپ یوسف علی طویل و مفید محمد قمیحه، بیروت (۱۹۸۵ )
و هنگامی که خبر مرگش را شنید بسیار غمگین شد. [۱۵۹]
محمدبن یزید مبرّد، الکامل، ج۲، ص۱۱۱، ج ۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم و سید شحاته، قاهره، ج ۴، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره).
فرزدق برای خشنودی ولید مرثیهای در سوگ وی سرود [۱۶۰]
همامبن غالب فرزدق، دیوان، ج۱، ص۳۲۵.، قدم له و شرحه مجید طراد، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
۲۲ - مرگ حجاجحجاج در رمضان یا شوال ۹۵ مرد [۱۶۱]
ابنقتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۹۵، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
[۱۶۲]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۴۹۳.
وی به جانشین خود، یزیدبن ابیمسلم، وصیت کرده بود او را مخفیانه دفن کند و روی قبرش آب بریزد و آن را محو نماید تا کسی جای آن را نداند و نبش قبر نکند [۱۶۳]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۵۳.، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
۲۳ - سختگیری به خاندان حجاجدر دوران خلافت سلیمانبن عبدالملک، خاندان حجاج در معرض شکنجه و تعقیب و مصادره اموال قرار گرفتند و به فرمان خلیفه اموی، حجاج را بر منابر لعن و نفرین کردند. [۱۶۴]
عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۳۹۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت (۱۳۶۷/ ۱۹۴۸ )
[۱۶۵]
ابنعبدربّه، العقدالفرید ، ج۵، ص۲۵، العقدالفرید، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
[۱۶۶]
، ابنعبدربّه،العقدالفرید، ج۵، ص۴۷ـ۴۸، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
در دوران خلافت عمربن عبدالعزیز ، خاندان و بستگان حجاج به یمن تبعید شدند. [۱۶۸]
ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۵، جزء۹، ص۱۴۳، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ج ۱، ۱۴۰۹/۱۹۸۹، ج ۵، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۲۴ - اوصاف حجاجگفتهاند که حجاج زشترو و کوچک اندام بود. [۱۶۹]
عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۳۸۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت (۱۳۶۷/ ۱۹۴۸ .)
[۱۷۰]
ابنقتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۹۶، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
[۱۷۱]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۶۴، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
هوادارانش او را مردی وفادار ، مخلص ، امین ، کمعیب، مطمئن، و بسیار بخشنده میدانستند تا حدیکه در ماه رمضان و دیگر روزها، به روایتی، هزار خوان غذا برای دوستانش میگسترد. [۱۷۲]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۰۷، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۱۷۳]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۵۴ـ۳۵۵، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۱۷۴]
ابننباته، سرحالعیون فی شرح رسالة ابنزیدون، ج۱، ص۱۷۸، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۴.
وی فصیح و بلیغ و خطیبی توانمند [۱۷۵]
عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۳۴۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت (۱۳۶۷/ ۱۹۴۸ ) .
[۱۷۶]
عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۲۱۹، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت (۱۳۶۷/ ۱۹۴۸ ) .
[۱۷۷]
ابنقتیبه، عیونالاخبار، ج۱، جزء۲، ص۲۶۵ـ۲۶۹، چاپ یوسف علی طویل و مفید محمد قمیحه، بیروت (۱۹۸۵ ) .
[۱۷۸]
ابنقتیبه، عیونالاخبار، ج۱، جزء۲، ص۲۷۳ـ۲۷۴، چاپ یوسف علی طویل و مفید محمد قمیحه، بیروت (۱۹۸۵ ).
[۱۷۹]
ابنعبدربّه، العقدالفرید، ج۴، ص۱۰۵ـ۱۱۴، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
[۱۸۰]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۳۳۸ـ۳۴۱.
و سیاستمدار و حیلهگر و با تدبیر [۱۸۱]
ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۳۴۳.
بود.۲۵ - ظلم و ستم حجاجبنابر گفته مورخان، حجاج جبار و ستمگر ، [۱۸۲]
ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۳۴۳.
کافر ، [۱۸۳]
ابنعبدربّه، العقدالفرید، ج۵، ص۴۲ـ۴۳، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
فاسق ، [۱۸۴]
ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت)، ج۴، ص۱۸۴.
دروغگو و خبیث [۱۸۵]
محمدبن عبدوس جهشیاری، کتابالوزراء و الکتّاب، ج۱، ص۲۶، چاپ عبداللّه اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
[۱۸۶]
ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۳۴۳.
بود.حجاج در پاسخ به نامه عبدالملک، خود را آدمی لجوج و حسود و کینهتوز وصف کرده است. [۱۸۷]
اسماعیلبن قاسم قالی، کتابالأمالی، ج۲، ص۱۱۱، بیروت، دارالکتاب العربی .
۲۶ - کشتن مخالفاناو در کشتن مخالفان چنان زیادهروی کرد که حتی عبدالملکبن مروان نیز این میزان خونریزی را نپسندید. [۱۸۹]
ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، ج۷، ص۱۰۸ـ ۱۰۹، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۹۰]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۳۴۱.
او هزاران تن از اسیران مَسکِن، خراسان ، دیرالجماجم و زاویه را کشت. [۱۹۱]
خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، ج۱، ص۱۸۱، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
[۱۹۲]
ابناعثم کوفی، ج۷، ص۹۷، کتابالفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۹۳]
ابناعثم کوفی، ج۷، ص۱۰۲، کتابالفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۹۴]
، ابناثیر، الکامل فی التاریخ. ج۴، ص۴۶۹،
[۱۹۵]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ. ج۴، ص۴۸۳-۴۸۱
[۱۹۶]
ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۵، جزء۹، ص۵۲ـ ۵۴، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ج ۱، ۱۴۰۹/۱۹۸۹، ج ۵.
مورخان شمار کسانی را که بهدست حجاج به قتل رسیدهاند، ۰۰۰، ۱۲۰ و به قولی ۰۰۰، ۱۳۰نفر تخمین زدهاند [۱۹۷]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۳۸۱ـ۳۸۲.
[۱۹۸]
ابنعبدربّه، العقدالفرید، ج۵، ص۳۸.، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
۲۷ - گفتار و کردار کفر آمیزبرخی از گفتارها و کردارهای حجاج نمود عینی کفرگویی و کافر بودن اوست، از جمله قصد وی برای قدم گذاشتن روی مقام ابراهیم . [۱۹۹]
ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت)، ج۵، ص۱۱۳.
توهین به مرقد و منبر پیامبر اکرم و شهر مدینه، به تأخیرانداختن نماز [۲۰۱]
مصعببن عبداللّه، کتاب نسب قریش، ج۱، ص۳۵۱، چاپ لوی پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳.
[۲۰۲]
عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۸۲۹، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت (۱۳۶۷/ ۱۹۴۸ )
توصیه کردن برخلاف سفارشهای حضرت رسول ، [۲۰۳]
عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۳۸۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت (۱۳۶۷/ ۱۹۴۸ )
حسود دانستن حضرت سلیمان ، برتر شمردن خلیفه اموی از فرشتگان و پیامبران و رسول خدا [۲۰۵]
احمدبن یحیی بلاذری، ج۶، ص۴۸۱، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۲۰۶]
احمدبن یحیی بلاذری، ج۶، ص۵۰۷، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
، [۲۰۷]
احمدبن یحیی بلاذری، ج۶، ص۶۱۳، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
و اطاعت از خود را از اطاعت خدا واجبتر دانستن [۲۰۸]
عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۳، ص۱۵ـ ۱۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت (۱۳۶۷/ ۱۹۴۸ )
و فضیلت شمردن دشنام دادن به آلعلی علیهم السلام از آن جمله می باشد . [۲۰۹]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۳۵۲.
۲۸ - کارهای عمرانیاز جمله اصلاحات عمرانی حجاج، کندن چاهی در مکه به نام یاقوته و بنای سدهایی در اطراف مکه برای حفظ و ذخیره آب [۲۱۰]
محمدبن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، ج۲، ص۲۲۴، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
[۲۱۱]
محمدبن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، ج۲، ص۲۸۱ـ۲۸۲، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
و مسجدی در محله بنیسَلَمه در مدینه بود که بعدها به نام مسجد حجاج معروف شد. [۲۱۲]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۱۹۵.
نهرهای نیل و زابی را نیز از رود فرات ، حفر و منشعب کرد و زمینهای اطراف آنها را آباد نمود. [۲۱۳]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب فتوح البلدان، ج۱، ص۲۹۰، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانکفورت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲.
وی همچنین شهری به نام نیل را در کرانه رود فرات در شمال حله بنا کرد [۲۱۴]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب فتوح البلدان، ج۱، ص۲۹۰، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانکفورت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲.
[۲۱۵]
یاقوت حموی، ذیل «نیل».
که امروزه فقط ویرانهای از آن باقی است.شهر شیراز [۲۱۶]
اصطخری، ج۱، ص۱۲۴.
و شهر عَسْکَر مُکْرَم در خوزستان نیز در روزگار حجاج تأسیس شد.۲۹ - مهاجرت خاندان اشعری به قمهمچنین، خاندان عرب اشعری ، به سبب سختگیریهای حجاج بر آنان، به قم مهاجرت کردند که آغاز تحول این شهر بود [۲۱۷]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب فتوح البلدان، ج۱، ص۳۸۳، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانکفورت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲.
[۲۱۸]
یاقوت حموی،ذیل «عسکر مکرم»، «قم»، .
[۲۱۹]
زکریابن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبار العباد، ج۱، ص۲۲۲، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۲۲۰]
یاقوت حموی،ذیل «عسکر مکرم»، «قم»،
[۲۲۱]
زکریابن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبار العباد، ج۱، ص۴۴۲.، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
حجاج در میان سالهای ۸۳ تا ۸۶ شهر واسط را ساخت و مقررات خاصی برای حفظ نظافت آن تعیین کرد و تا زمان مرگش در آن اقامت گزید. [۲۲۲]
احمدبن یحیی بلاذری، ج۱۲، ص۳۳۲، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۲۲۳]
احمدبن یحیی بلاذری، ج۱۲، ص۳۵۲ـ۳۵۳، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۲۲۴]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۷۹.
[۲۲۵]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۳۸۳ـ ۳۸۴.
[۲۲۷]
اسلمبن سهل بحشل، تاریخ واسط، ج۱، ص۴۳ـ ۴۴، چاپ کورکیس عوّاد، بغداد ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۲۲۸]
که سال تأسیس را ۷۵ تا ۷۸ گفتهاند، ابنتغری بردی، ج۱، ص۱۹۸، النجومالزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره (۱۳۸۳ـ ۱۳۹۲/ ۱۹۶۳ـ۱۹۷۲.
۳۰ - ضرب سکهحجاج در سالهای ۷۵ـ۷۶ سکه درهم و دینار با نوشته عربی ضرب کرد. [۲۳۰]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب فتوح البلدان، ج۱، ص۴۶۸، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانکفورت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲.
[۲۳۱]
احسان صدقی عمد، الحجاجبن یوسف الثقفی، ج۱، ص۴۵۹ـ۴۶۰.، حیاته و آراؤه السیاسیة، بیروت ۱۹۷۲.
او به دلایلی در سال ۷۸ یا ۸۲، به یکی از دبیرانش، صالحبن عبدالرحمان، دستور داد دیوانهای دولتی را از زبان فارسی به عربی برگرداند [۲۳۲]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب فتوح البلدان، ج۱، ص۳۰۰ـ۳۰۱، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانکفورت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲.
[۲۳۳]
محمدبن یزید مبرّد، الکامل، ج۲، ص۱۹۶، ج ۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم و سید شحاته، قاهره، ج ۴، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره).
[۲۳۴]
محمدبن عبدوس جهشیاری، کتابالوزراء و الکتّاب، ج۱، ص۲۳، چاپ عبداللّه اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
[۲۳۵]
ابنندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۰۳.، (تهران).
۳۱ - نقطه گذاری حروفبراساس روایاتی، حجاج از نصربن عاصم (متوفی ۸۹) و یحییبن یعْمُر (متوفی ۱۲۹) خواست برای جلوگیری از هرگونه تحریفی در خواندن حروف متشابه ، آنها را نقطهگذاری کنند [۲۳۷]
صفدی، ج۱۱، ص۳۱۱.
[۲۳۸]
ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۵، جزء۹، ص۱۲۴، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ج ۱، ۱۴۰۹/۱۹۸۹، ج ۵، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
و همچنین از حافظان قرآن خواست آیات قرآن را به دستههای پنجتایی و span class= zwnj;العظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰. احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۰۷، چاپ محمود فردوسlightدهتایی و کل قرآن را به نصف و ثلث/spanp و ربع و سُبع تیم کنند عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۸۲tag light_tag۹، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت (۱۳۶۷/ ۱۹۴۸ ); [۲۳۹]
ابن ابیداوود، کتابالمصاحف، ج۱، ص۱۳۲ـ۱۳۳، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸;شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
[۲۴۰]
محمدبن ولید طرطوشی، کتابالحوادث و البدع، ج۱، ص۲۱۶، چاپ عبدالمجید ترکی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۲۴۱]
بنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۲، ص۱۱۶، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.;
[۲۴۲]
بن یوسف الثقفی، ج۱، ص۴۵۹ـ۴۶۰.، حیاته و آراؤه السیاسیة، بیروت ۱۹۷۲.
[۲۴۳]
محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکامالقرآن، ج۱، ص۶۳، بیروت، داراgt;لفکر.
تغییر دادن یازده حرف از حروف مصحف عثمان نیز به وی نسبت داده شده است [۲۴۴]
ابن ابیداوود، کتابالمصاحف، ج۱، ص۱۳۰، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵;
معروف است که حجاج اولین کسی بود که پوشش کعبه را از دیباج یا ابریشم تهیه کرد، [۲۴۵]
ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۱، جزء۲، ص۲۸۲، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ج ۱، ۱۴۰۹/۱۹۸۹، ج ۵، ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۲۴۶]
زکریابن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبار العباد، ج۱، ص۱۱۳، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۲۴۷]
محمدبن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، ج۱، ص۲۵۳، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش.
[۲۴۸]
احمدبن یحیی بلاذری، کتاب فتوح البلدان، ج۱، ص۴۷، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانکفورت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲.
نخستین کسی بود که در شربتخانه (بیتالشراب) یخ به کار برد [۲۴۹]
ابن رسته، احمد ابن عمر، الاعلاق النفیسة،ج۱، ص۱۹۸.
، اولین کسی بود که کشتیها را میخدار و قیراندود و روغنمالی کرد، و محمل ساخت [۲۵۰]
عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۳۰۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت (۱۳۶۷/ ۱۹۴۸ )
۳۲ - توجه به شعراحجاج به شعر و شاعران توجه خاصی داشت، لذا شاعران بزرگی چون فَرَزْدَق [۲۵۱]
همامبن غالب فرزدق، دیوان، ج۱، ص۹۶، قدم له و شرحه مجید طراد، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۲۵۲]
همامبن غالب فرزدق، دیوان، قدم له و شرحه مجید طراد،ج ۱، ۱۳۲، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۲۵۳]
همامبن غالب فرزدق، دیوان، قدم له و شرحه مجید طراد،ج ۱، ۲۸۰، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۲۵۴]
همامبن غالب فرزدق، دیوان، ج۲، ص۱۸۸، قدم له و شرحه مجید طراد، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
و جَریر و لَیلی اَخْیلِیه وی را ستودهاند؛ [۲۵۵]
ابنسلام جمحی، طبقات فحولالشعراء، ج۱، ص۴۱۸، چاپ محمود محمد شاکر، جده (۱۴۰۰/ ۱۹۸۰.
[۲۵۶]
عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۱۳۲، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت (۱۳۶۷/ ۱۹۴۸ ).
[۲۵۷]
ابنقتیبه، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۴۶۷ـ۴۶۸، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ ۱۳۸۷/۱۹۶۶ـ۱۹۶۷.
[۲۵۸]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۵۲، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۲۵۹]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۷۵، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۲۶۰]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۷۸، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
اما برخی نیز او را نکوهش کردهاند [۲۶۱]
ابنقتیبه، عیونالاخبار، ج۱، جزء۱، ص۳۴۱، چاپ یوسف علی طویل و مفید محمد قمیحه، بیروت (۱۹۸۵ )
[۲۶۲]
ابنقتیبه، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۳۵۴، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ ۱۳۸۷/۱۹۶۶ـ۱۹۶۷.
[۲۶۳]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۵۶ـ۳۵۷، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۲۶۴]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۸، ص۱۱۶.
۳۳ - فهرست منابع(۱) ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت. (۲) ابن ابیداوود، کتابالمصاحف، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۳) ابناثیر، الکامل فی التاریخ. (۴) ابناعثم کوفی، کتابالفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۵) ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره (۱۳۸۳ـ ۱۳۹۲/ ۱۹۶۳ـ۱۹۷۲). (۶) ابنحبیب، کتابالمُحَبَّر، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت. (۷) ابنحجر عسقلانی، کتاب تهذیبالتهذیب، چاپ صدقی جمیل عطار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵. (۸) ابنخلدون،تاریخ. (۹) ابنخلّکان،وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان. (۱۰) ابندرید، الاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمدهارون، مصر ۱۳۷۸/۱۹۵۸؛ (۱۱) ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت). (۱۲) ابنسلام جمحی، طبقات فحولالشعراء، چاپ محمود محمد شاکر، جده (۱۴۰۰/ ۱۹۸۰. (۱۳) ابنعبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، چاپ چارلز سی توری، نیوهاون ۱۹۲۲، چاپ افست بغداد (۱۹۶۸). (۱۴) ابنعبدربّه، العقدالفرید، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰. (۱۵) ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱. (۱۶) ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخالخلفاء، چاپ طه محمد زینی، قاهره، (۱۳۸۷/ ۱۹۶۷)، چاپ افست بیروت. (۱۷) ابنقتیبه، الشعر و الشعراء، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ ۱۳۸۷/۱۹۶۶ـ۱۹۶۷. (۱۸) ابنقتیبه، عیونالاخبار، چاپ یوسف علی طویل و مفید محمد قمیحه، بیروت (۱۹۸۵ ). (۱۹) ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰. (۲۰) ابنکثیر، البدایة و النهایة، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ج ۱، ۱۴۰۹/۱۹۸۹، ج ۵، ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۲۱) ابنمنظور، لسان العرب. (۲۲) ابننباته، سرحالعیون فی شرح رسالة ابنزیدون، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۴. (۲۳) ابنندیم، الفهرست، (تهران). (۲۴) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی. (۲۵) ابوزرعه دمشقی، تاریخ أبی زرعة الدمشقی، چاپ شکراللّه قوجانی، (دمشق). (۲۶) محمدبن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش. (۲۷) اصطخری،صور الاقالیم. (۲۸) اسلمبن سهل بحشل، تاریخ واسط، چاپ کورکیس عوّاد، بغداد ۱۳۸۷/۱۹۶۷. (۲۹) احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰. (۳۰) احمدبن یحیی بلاذری، کتاب فتوح البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانکفورت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲. (۳۱) عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت (۱۳۶۷/ ۱۹۴۸ .) (۳۲) احمدبن یحیی بلاذری، کتابالتاج فی اخلاقالملوک، چاپ احمد زکیباشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴. (۳۳) احمدبن یحیی بلاذری، کتابالحیوان، چاپ عبدالسلام محمدهارون، مصر (۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ ۱۹۶۹ )، چاپ افست بیروت. (۳۴) محمدبن عبدوس جهشیاری، کتابالوزراء و الکتّاب، چاپ عبداللّه اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸. (۳۵) خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵. (۳۶) احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش. (۳۷) ذهبی، تاریخ الاسلام. (۳۸) احسان صدقی عمد، الحجاجبن یوسف الثقفی، حیاته و آراؤه السیاسیة، بیروت ۱۹۷۲. (۳۹) خلیل بن ایبک صفدی ، الوافی بالوفیات. (۴۰) طبری، تاریخ (بیروت). (۴۱) محمدبن ولید طرطوشی، کتابالحوادث و البدع، چاپ عبدالمجید ترکی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰. (۴۲) علیبن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷. (۴۳) همامبن غالب فرزدق، دیوان، قدم له و شرحه مجید طراد، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۹. (۴۴) اسماعیلبن قاسم قالی، کتابالأمالی، بیروت، دارالکتاب العربی. (۴۵) محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکامالقرآن، بیروت، دارالفکر. (۴۶) احمدبن یوسف قرمانی، کتاب اخبار الدّول و آثار الاول فیالتاریخ، چاپ سنگی بغداد ۱۲۸۲، چاپ فست بیروت. (۴۷) زکریابن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبار العباد، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۴۸) محمدبن یزید مبرّد، الکامل، ج ۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم و سید شحاته، قاهره، ج ۴، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره). (۴۹) مسعودی، مروج (بیروت). (۵۰) مصعببن عبداللّه، کتاب نسب قریش، چاپ لوی پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳. (۵۱) مطهربن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲. (۵۲) احمدبن علی مقریزی، کتاب المقفّیالکبیر، چاپ محمد یعلاوی، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۵۳) یاقوت حموی،معجم الادباء. (۵۴) یعقوبی، تاریخ. (۵۵)ابن رسته، احمد ابن عمر، الاعلاق النفیسة ۳۴ - پانویس
۳۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حجاج بن یوسف ثقفی»، شماره۵۸۲۱. |